جدول جو
جدول جو

معنی دولت خدا - جستجوی لغت در جدول جو

دولت خدا(دَ / دُو لَ خُ)
صاحب نعمت و سعادت. (یادداشت مؤلف). دولتمند و توانگر. (ناظم الاطباء). صاحب دولت. (از انجمن آرا) (آنندراج). خداوند دولت. (شرفنامۀ منیری) ، کسی که بخشش و فیض او عام باشد. (ناظم الاطباء) (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دولت سرا
تصویر دولت سرا
سرای دولت، بارگاه، قصر، کاخ سلطنتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولت خواه
تصویر دولت خواه
خواهان دولت، طرف دار دولت، خیرخواه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دُو لَ خُ)
کیفیت و حالت دولت خدا. دولتمندی. (ناظم الاطباء) (ازبرهان). صاحب دولتی. (شرفنامۀ منیری) :
هنر هر کجا یافت قدر تمام
به دولت خدایی برآورد نام.
نظامی.
و رجوع به دولت خدا شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ مَ)
مقبل. کسی که اقبال و بخت با او همراه باشد. (ناظم الاطباء). که مدار دولت و سعادت بر اوست
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ)
گیاه دولت. (شرفنامۀ منیری). گیاهی که به زعم قدما اگر کسی آن را به دست بیاورد به دولت و ثروت و خوشبختی رسد. (از شعوری ج 1 ورق 406) :
چون در ریاض خدمت تو نزهتی کنم
اول قدم ز راه به دولت گیا رسم.
سپاهانی (از شرفنامه)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ سَ)
دولت سرای. خانه سعادت و دولت. سرای دولت. تعبیری ادب و احترام آمیز از کاخ شاهان. کوشک و بارگاه. (ناظم الاطباء). کاخ. قصر:
خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سرا
تنگ سیم آید و زو بیرون شود با تنگ سیم.
سوزنی.
بیا ساقی آن آب حیوان گوار
به دولت سرای سکندر سپار.
نظامی.
دورم به صورت از در دولت سرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم.
حافظ.
، دولت منزل. دولت خانه. در زبان ادب، تعبیری احترام آمیز از خانه کسی، دولت سراکجاست ؟ (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
دولت خان لودی. یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 ه. ق). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دولت خواه
تصویر دولت خواه
بهی خواه کشور خواه
فرهنگ لغت هوشیار
خانه، دولت منزل، منزل، صرح، قصر، کاخ
متضاد: کوخ، کلبه
فرهنگ واژه مترادف متضاد